الدرس الرابع : درس چهارم
اصحاب الكهف : اهل غار (البته توجه شود كه اين عبارت معمولا به همين شكل به كار ميرودبدون ترجمه)
في قديم الزمان كان الناس في رغد و رفاه .
درزمان قديم مردم در وفور آسايش و نعمت و رفاه بودند .
في يوم من الايام در روزي از روزها
سمع الناس : ايها الناس ! ايها الناس مردم شنيدند : اي مردم . اي مردم
هذا امر من الملك القاهر ، السلطان القادر (دقيانوس عظيم )
اين دستوري است از جانب پادشاه قدرتمند و پيروز دقيانوس بزرگ
الشخص الذي يترك عبادة الاصنام جزاؤه القتل .. ايها الناس ..!
اي مردم ! فردي كه پرستش بت ها را رها كند مجازاتش كشتن است .
ومن بعد ذلك اليوم و از بعد از آن روز
ملأ الخوف و الرعب قلوب الناس . ترس و وحشت دل هاي (قلب هاي ) مردم را پر كرد .
بدأ الملك الجبار بصلب المؤمنين والمؤمنات
پادشاه ستمگر شروع به بدار آويختن مردان و زنان با ايمان كرد .
وكان في القصر الملك امير ودر كاخ پادشاه شاهزاده اي بود
هو مومن لايعبد الا الله او شخصي با ايمان است كه به جز خدا را نمي پرستد
الهي انا عبدك الضعيف . خداي من ! من بنده ضعيف و ناتوان توام .
ارحم و انصر هؤلاء المومنين و المومنات . رحم كن و اين مردان و زنان با ايمان را ياري كن .
اجعل عاقبة امرنا خيرا . سرانجام كار ما را نيك قرار بده . ( مارا عاقبت به خير گردان )
وبعد مدة في قصر الملك و بعد از مدتي در كاخ پادشاه
جاء احد الوشاة و قال للملك يكي از سخن چينان آمد و به پادشاه گفت
ايها الملك العظيم ! اي پادشاه بزرگ !
انّ الامير و اصدقاءه بدرستيكه (همانا) شاهزاده و دوستانش
خارج المدينة الان هم اينك بيرون شهر هستند
هم مشغولون بعبادة الله و يسجدون له .
آنها مشغول پرستش خدايند و براي او سجده مي كنند .
غضب الملك بشدة و امر وزيره : پادشاه شديدا خشمگين شد و به وزيرش دستور داد:
ايها الوزير ! اي وزير !
ابحث عن الامير ! به دنبال شاهزاده بگرد !
اسجن هؤلاء المتمردين ! اين سركشان (شورشيان ) را زنداني كن !
امنع عنهم الطعام و الشراب . غذا و نوشيدني را از ايشان دريغ كن (منع كن)
اصلبهم غدا في جذوع النخل . فردا آنها را برتنه هاي درخت خرما به دار بياويز .
ابنة الملك قلبها مع هؤلاء المومنين دختر پادشاه قلبش با اين مردان باايمان بود
جاءت في الليل و بيدها مفاتيح السجن .. در شب هنگام آمد درحالي كه كليدهاي زندان در دستش بود ...
يا اميرة ! كيف دخلتِ هنا ؟ اي شاهزاده خانم! چگونه وارد اينجا شدي ؟
بسهولة .. انّ الله معنا . به راحتي .. قطعا خدا همراه ما است .
ولكن .. ارجعي بسرعة و اذهبي من هنا .. انتّ في خطر !
ولي .. سريع برگرد و از اينجا برو ... تو در خطر هستي
لا .. لا .. اخرج مع اصدقائك . نه .. نه .. با دوستانت خارج شو
اخرجي .. اتركي السجن .. خارج شو .. زندان را ترك كن ..
ولكن .. الخطر قريب .. انتم علي وشك الاعدام !
ولي ... خطر نزديك است ... شما در شرف اعدام هستيد !
فهرب الجميع من السجن و ذهبوا الي كهف ..
پس همگي از زندان فرار كردند و به غاري رفتند ...
فوقع ما وقع ... پس شد آن چه شد .. ( اين همون قصه ما به سر رسيد خودمونه )
دانش اموز نمونه :
بايد بگه :
چه تغييراتي در فعل هاي مضارع ايجاد شدند ؟
كلمه اَخرجُ و اُخرجْ چه تفاوتي دارند با هم ؟
كلمه مشغولون چه نوع كلمه اي است ؟
اگر فعل است زمان و صيغه اش چيه ؟ كلمه اَصلبْـهم اگر بشه اَصلبُـهم معنيش چي ميشه ؟
عبارت الهي انا عبدك الضعيف اگر جمع بسته بشه چي ميشه ؟
و ده ها سوال ديگر كه ميتوانيد از متن درس استخراج كرده و از خودتان بپرسيد .
:: موضوعات مرتبط:
درس عربی ,
,
:: بازدید از این مطلب : 352
|
امتیاز مطلب : 72
|
تعداد امتیازدهندگان : 21
|
مجموع امتیاز : 21